Translate

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه

چرا شاهزاده رضا پهلوي سي و چهار سال سكوت كرد؟!


او در پي گذر از سي چهار سال ملال انگيز پرچمدار نهادي كه به عنوان مظهر يادآور دوران طلايي ايران بود ، هميشه در حريم اين پرسش قرار داشت كه چرا هرگز نسبت به مسائل سياسي روز از خود باز خورد مورد انتظار را نشان نميدهد؟!
بديهي است كه او در گذر طلايه داري آن نهاد مردمي همچو پدر بزرگوارش وظيفه اي به جز آنچه ملتش از او ميخواهند را نداشته هميشه خود را همراه ملتش نشان داده واز گذر زمان جز در مواقعي كه مردم داخل كشور در حركتهاي درون اجتماعي نارضايي خود را به گوش رساندند تلاشي بر عليه رژيمي كه بر جامعه حاكم است ننموده.
از اين رو هميشه از سوي اطرافيانش مورد حجمه بوده كه چرا وارد كارزار سياسي نگشته و برعليه رژيم حاكم عملي نميكند، چراكه فعاليتهاي ايشان در طول ساليان گذشته تنها محدود به حمايت از زخم ديدگان از رژيم در غالب كنش هاي حقوق بشري بوده و هرگز تا زماني كه احساس نياز جامعه داخل كشور در كنش ها و واكنش هاي عمومي را نديد وارد كارزار سياسي نشد.
در پي اتفاقات و كنش هاي سياسي داخل كشور پس از حوادث سال هشتادوهشت و رفتار جهان نسبت به مواضع ديپلماتيك ايران  از آنجا كه كنش هاي مردم ناراضي ضرورت حضور و ياري رساني ايشان كاملاً مشهود بود، و متعاقب آن با توجه به جبهه گيري جهاني نسبت به مواضع ديپلماتيك ايران كه فعاليت هاي هسته اي ، و رفتارهاي خصمانه دولتي بر عليه مردم داخل ، افكار عمومي جهان را آماده يك حمله ويرانگر به ايران و مردمش ميكرد،او با شرط يك پارچگي اپوزيشن ايران پذيرفت كه سخنگوي مردم ايران (در غالب يك  اپوزيشن پيوسته بانام شوراي ملي ) باشد، نقشي كه پادشاهي ( نه سلطنت) بر او تكليف ميكند، و او خود را به آن موظف ميداند.
از اين رهگذر در شكل گيري اين نيروي پكپارچه حضور حداكثري طيف سلطنت طلب (نه پادشاهي) ميتوانست ميزان حضور ايشان را در اين نقش به عنوان يك پادشاه (نه سلطان) پر رنگ تر نمايد.
متاسفانه در راستاي حركت از آنجا كه طيف سلطنت طلب (نه پادشاهي خواه) در غالب تماميت خواهي هاي منتج از منيّت هاي سنتي دچار واماندگي رفتار شد ، باوجود اسرار هاي بسيار زياد از غافله حضور و حمايت عقب ماندند و در اين بين به معرفي بعضي عوامل دست چندم خود در غالب حضور در شورا آنهم فقط به جهت مطلع بودن از كم و كيف آنچه دردرون ميگذرد بسنده كردند و قاعده بازي را كه ايجاد يك سكو براي بلندتر كردن جايگاه سخنوري ايشان بود ، خوشايند منافع منيت طلبانه خود نديده اند.
از اين رو با توجه به شرايط، با آنكه شاهزاده بارها اعلام كردند كه در صورتي كه حركت هاي شورا اگرمورد تاييد من نباشد شخصاً از سمت خود كناره گيري ميكنم، باز بر كوس منيّت طلبي ها كوبيده مدام در پي ايجاد انشقاق و بر هم زدن اين سكو كه حتي در ساختنش با كمترين توجه همياري كردند، يا به كل خود را كنار كشيدند، ميكنند!
در اين رهگذر امروز ميتوان به درايت پادشاه مان قبطه خورد كه در طول اين سي اندي با سكوت خود ، هرگز از حركتهاي اينان حمايت نكردند زيرا در اين بين باوجود چاپلوسي هاي بيشمار از ايشان، غير قابل اعتماد بودن  ، فرصت جويي و منيت طلبي اينان بر پادشاه عيان بود بر ما هواداران پادشاهي پوشيده.
از اين رهگذر هشدار ميدهم طرفداران پادشاهي در موقع لذوم پاسخگوي تمامي كساني كه لگد به اين سكو ميزنند خواهد بود، و اين حركات ساده لوحانه بعضي منيّت خواه را بي پاسخ نخواهد گذاشت.
پاينده ايران ، پايدار ايراني ، بر افراشته پرچم سه رنگ شير وخورشيد نشان ايران شاهنشاهي.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر