Translate

۱۳۹۳ مهر ۲۴, پنجشنبه

واعتصموا بحبل الله جميعاً ولا تفرقوا

تورا به خدا نخنديد!
مدتي نظاره گره عملكرد گروه ها و دسته هاي بسيار فعال در سراسر جهانم كه همه و همه بر در تلاش هستند تا با مسائل و مشكلات ناشي از حضور حكومتي نسبتاً جمهوري و تقريباً اسلامي در ايران مبارزه كنند.!
هنوز پنج سال نشده ماجراي ندا و سهراب يك شب در ميان براي جلو گيري از اعدام يكنفر هي بيانيه ميدن، كارگروه ميسازند، نامه سرگشاد و سرتنگ مينويسند، التماس ميكنند، زور ميگويند ، كه چي؟!
 جمهوري اسلامي جان مادرت نكش، خانواده مقتول جان مادرت رضايت بده، روزنامه نگار كشتن نداره ، دفاع از ناموس كشتن نداره ، يا اصلاً هيچ كاري در جهان ارزش جان انسان را نداره آقا نكشيد...!

اون خانم خودش را آب و رنگ ميزنه ، فرم پرچم ملي را تغيير ميده ميره كه بگه؛ جان مادرت بگذاريد ما بريم تو ورزشگاه واليبال ببينيم.!

اين يكي گروه تشكيل ميده بيانيه به امضاء برسونه كه آهاي  بياييد كمك كنيد ريحانه اعدام نشه.!

اون يكي نشسته مطلب جمع ميكنه كه هيهات! اين آقا كه شروع كرده محبوبيت عمومي را بدست بياره ، هدفش تخريب فرهنگ ايران است و از طرف جمهوري اسلامي مامور است به اينكار!
اين يكي ميگه آقا من فقط معتقدم به روابط مطلوب بين ايران و كشور دوست و تامين كننده هزينه برنامه تلويزيونم عربستان.!
اون بانو ميگه: بابا وكيل كارش دفاع از متهم است ، و بايد دفاع كند ، چرا به جرم دفاع از متهم وكلا تو زندانند؟!. اين يكي آقا ميگه اگر يكم جمهوري اسلامي به قوانيين مصوب، اهميت بده و ترياك من را هم در اروپا تامين كنه ، يعني اصلاحات انجام شده.!

و خلاصه زامبي هاي ذهني هم اين بين در قالب حقوق دمكراسي در كشورهاي كاپيتاليستي ميچرند و  ، ميگويند كارگران، و زحمت كشان چرا گشنه اند و از اين حرفها..!
حالااگر به همه اين نسبتاً گراميان بگوييد چه كسي باعث اين مشكلات است، ميگويند: 
چطور نميدوني؟! جمهوري اسلامي
ميگويم خوب چرا به جاي اينكه به گرد هم جمع شويد و به اصل موضوع بپردازيد، به مسائل ناشي از مطلب اصلي ميپردازيد؟!
ميكويند يعني تو متوجه نيستي الان جان ريحانه مهم است.!
بابا جان ديروز هم جان سهراب و ندا مهم بود..!
خلاصه هرچي گفتم ظاهراً زبان آدم حاليشون نيست، گفتم به زبان جانوري كه قبلاً هم سي و چند سال پيش امتحانش را پس داده و مردم ما از اين امتحان سربلند در آمدند ، بگويم شايد كسي متوجه شوند.
صدق الله العليه العظيم


۱۳۹۲ اسفند ۱۶, جمعه

خسرو فروهر در نگاهی دیگر.

مدتی قریب سه سال است که کارها ، گفتگوها و نتیجه تحقیقات یکی از فعالترین ناسیونالیست های ایرانی که خود  را لیبرال دمکرات میداند، پیگیری میکنم.
در این بین بازخورد مخاطب ، رفتار مدیا، و فلسفه گفتار و منطق او که از پیوستگی با سندهای بیشمار برخوردار است از او چهره ای ضد ونقیض و در عین حال بی مانند، نزد جامعه ایرانی بروز داده که با توجه به حقانیت گفتار او بسیار تمایل دارم آن را به نقد بکشم.

آنچه امروز مرا مجبور به قلم زدن درمورد او نموده تیز بینی، مطالعه و مقایسه بسیار هوشمندانه اوست که الحق مثال زدنیست.
از جمله مواردی که نزد من اهمیت وی را بالا می برد، سانسور مدیا، عدم امکان گذاشتن مطالب سایت او در بالاترین، و عدم دعوت وی به تلویزیون هایی که به طور پیوسته از کارشناسان، بالاخص کارشناسان تاریخ ایران استفاده میکنند، و وجود جو بایکوت حتی در مدیا هایی است که او با ایشان همکاری میکند.!

به طور نمونه این اواخر متوجه شدم تلویزیون اندیشه برنامه های وی را در آرشیو خود نمیگذارد و وقتی مطالب را پیگیر شدم، متوجه شدم مدیر تلویزیون مسئول به عدم قراردادن مطالب منتشر شده از ایشان در سایت میباشد.!
در بحث با مخاطبین عام تقریباً آنان که اورا از طریق برنامه هایش میشناسند وی را میستایند، و در مجموعه مخاطتبین خاص، از او برای نحوه برخوردش در پاسخ ها بسیار اظهار گلایه میکنند.!
البته پاسخ های تند او بر اساس "آنچه گفتم بروید مطالعه کنید" یا " من حاضر به ادامه بحث با آدم کم اطلاعات نیستم" که هرچند ممکن است درست باشد، اما چهره ای بی منطق را از او مصور مینماید، منجر به آن شده است که حقایقی از تاریخ معاصر ایران مظلوم واقع شده و هرچند مستند است ولی چون از زبان ایشان بیان میشود، مورد بی مهری قرار بگیرد و به اندازه کافی مخاطب را به خود جذب نکند.
اما آنچه مورد توجه میباشد این است که حرف صحیح را باید از منبع مطمئن بدست آورد، و ایشان از مطلع ترین افرادیست که تاریخ معاصر ایران به خود دیده و قضاوت مخاطب "خاص" چیزی از ارزش های ایشان کم نخواهد کرد. 
متاسفم برای آنچه برسر تاریخ معاصر ایران می آید ، فقط و فقط به خاطر بی سیاستی این وطن پرست آگاه" خسرو فروهر" و مکر و حیله دیگر مورخین در جذب مخاطب"مشیری، میلانی"،......

بابک خسروی.

۱۳۹۲ دی ۱۸, چهارشنبه

نگاهي به عملكرد جناب نوري زاد

چند صباحي نميگذرد از اينكه يكي از نويسندگان جان بر كف رهبر جمهوري اسلامي ناگاه تبديل به منتقد و نظريه پرداز وعاليجناب خاكستري و سرخ نويس ، سپس فيلسوف شد. اورا به زندان بردند و اعتصاب غذاي بلند مدت او همراه با فيلم ها عكسها از زندان بيرون آمد و خلاصه اورا تبديل به الگويي جهاني براي پايداري در مواضع ساختند و سپس يك هو سر ازممالك غربي در آورد سپس شروع كرد به تهيه الگويي براي تغيير در جمهوري اسلامي به نحوي كه در نهايت بنياد آن را حفظ كنند.!


در اين بين بعد از كشتارها و به خاك و خون كشيدن ملت در كف خيابانهاي پس از انتخاب سياه( سال٨٨) يكهو يك نويسنده و فيلم ساز ديگري پيداشد شروع كرد به نامه نوشتن به رهبري و ...
حالا بگذريم كه نامه نوشتن براي دختري به نام شيلر از استان كرمانشاهان آن هم به صورت جمعي منتج به خود كشي او شد.!(نقل از خودش) اما خوشبختانه ايشان سالم از زندان بيرون آمد و چون ديگه دانشگاهي تو دنيا پيدانميشه كه جمهوري اسلامي عواملش را به عنوان استاد بيرون بفرسته، ظاهراً ايشان را با طرحي جديد راهي سفرهاي استاني ميكنند تا.......!
فارغ از اينكه من هنوز به ادله منطقي براي مخارج سفرهاي ايشان محتسب عيالوار بودن ايشان پيدا نكردم ، اما اين دور از منطق به نظر نميرسد كه ايشان سفير صلح آن بخش از نظام به نظر مي آيند كه درصورت عدم توافق بخشي از نظام كه در حال بازي موش و گربه با قدرتهاي جهاني احتمال سوختنشان به نظر ميرسد، به عنوان آلترناتيوي جايگزين كه بسيار هم خودشان را به توده ها مردم نزديك كرده اند، باشند. تا در نهايت به پايداري نظام در دست بخش ديگري از مافيا حاكم بر كشور كه ماموريتي جز جلوگيري از ثبات در محدوده  انبار انرژي جهاني ندارند ، اطمينان بخشد.

اما از آنجا كه اين حيله ها ديگر در نزد مردم ما رنگ و بويي ندارد و حكماً مانند سر بديوار كوبيدن ميماند ظاهراً با طرح و نقشه اي جديد ، شروع به حمله هاي بي اساس و سازمان يافته به نقاطي از شخصيت او ميكنند كه ملت شريف ايران و آن بخش از جامعه كه هنوز غيرتي دارد، بدان حساس است.
حمله تبليغاتي به اين شخص كه هيچ پشتوانه اي ندارد (مانند شكايت همسر آقاي نوري زاد بدليل تجاوز ايشان به دخترش ) آنقدر مسخره و بي منطق بود كه كاملاً مشخص بود اين يك تبانيست .!
چرا كه بديهي بود دروغي به اين بزرگي ميتواند منجر به بسته شدن يك بنگاه خبري شود، چگونه ممكن هست بدون هماهنگي با او و خانواده ايشان همچين مطلبي را بسازند و منتشر كنند.
لذا يادآوري ميكنم مردم ما بايد با هوشياري حركات كثيف اين نظام را زير نظر داشته و گول تبليغات دروغين آن را نخورند.
پاينده ايران ، پايدار ايراني ، برافراشته پرچم شيرو خورشيد نشان ايران شاهنشاهي به پادشاهي رضاشاه دوم.